انشرلی هم نشدیم یکی بهمون بگه:انه تکرار غریبانه ی روز هایت چگونه گذشت....
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست!مثل ارامش بعداز یک غم...مثل بیداشدن یک لبخند...مثل بوی نم بعداز باران...در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست!من به ان محتاجم...
واغوشت گرم ترین جایی برای زیستن....مادر....
او را دوست دارم و همیشه و همه وقت به یادش هستم....مادر دوستت دارم......................
درباره ما
عاشق بودن.... کودکانه تو را بهانه میکردم... ساده بگویم دلم بی بروا/هوای بودنت را میکرد... نوشته از:مهسا
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
خوشتون اومد ایااااا
آمار سایت